جنگ داخلی اسپانیا در سالهای 1936-1939 از درگیریهای برجسته در طول تاریخ بود که به دلایل متعددی اتفاق افتاد. شورشیان ناسیونالیست علیه جمهوریخواهان وفادار، در نبردی جنگیدند که به طور گسترده توسط جامعه بینالملل مورد توجه قرار گرفت.
برخی از مورخان آن را به عنوان بخشی از جنگ داخلی اروپا که از 1936 تا 1945 ادامه داشت طبقهبندی میکنند. اما اکثر آنها چنین دیدگاهی را رد میکنند، چرا که معتقدند نکات ظریفی از تاریخ اسپانیا در این تحلیلها نادیده گرفته شدهاند. با صرف نظر از منافع بینالمللی در این مناقشه بومی، تنشهای فزاینده اروپای دهه 1930 نیز بسیار موثر بود. در ادامه،10 حقیقت قابل توجه در رابطه با جنگ داخلی اسپانیا را مورد بررسی قرار خواهیم داد. پس همراه نگاه اندیشه ملل باشید.
طرفین جنگ احزاب مختلفی بودند که بطور آزادانه در دو گروه جای داده میشدند
دلایل مختلفی برای جنگ وجود داشت، از جمله جنگ بر سر مبارزه طبقاتی، مذهب، جمهوری خواهی، سلطنت طلبی، فاشیسم و کمونیسم.
دولت جمهوری خواه جنگ را مبارزهای بین استبداد و آزادی نامید. در حالی که شورشیان ملیگرا بر قانون، نظم و ارزشهای مسیحی استوار بودند و در برابر کمونیسم و آنارشیسم ایستاده بودند. احزاب درون این دو گروه اغلب اهداف و ایدئولوژیهای متضادی داشتند.
جنگ یک مبارزه تبلیغاتی شدید ایجاد کرد
هر دو طرف به احزاب داخلی و افکار بینالمللی متوسل شدند. در حالی که چپ ممکن است نظر آیندگان را جلب کرده باشد، همانطور که اغلب در سالهای بعد تبلیغ میشد، ملیگراها در واقع با توسل به عناصر محافظهکارانه و مذهبی بر افکار سیاسی معاصر و بینالمللی تأثیر گذاشتند.
بسیاری از کشورها رسماً قول عدم مداخله دادند، اما پنهانی از یکی از طرفین حمایت کردند
عدم مداخلهها به رهبری فرانسه و بریتانیا، چه به صورت رسمی و چه غیررسمی، توسط همه قدرتهای بزرگ وعده داده شده بود. حتی کمیتهای برای اجرای این امر ایجاد شد، اما به زودی مشخص شد که چندین کشور این موضوع را نادیده گرفتهاند.
آلمان و ایتالیا به ملیگرایان نیرو و تسلیحات میدادند، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی همین کار را برای جمهوریخواهان انجام داد.
شهروندان کشورهای مختلف اغلب داوطلبانه در این مبارزهها شرکت میکردند

حدود 32000 داوطلب به نمایندگی از جمهوریخواهان به “تیپهای بینالمللی” پیوستند. آرمان جمهوریخواهان در کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، بریتانیا، ایرلند، اسکاندیناوی، ایالات متحده، کانادا، مجارستان و مکزیک به عنوان چراغ راه روشنفکران و کارگران با گرایش چپ تلقی میشد. ناسیونالیستها نیز سهم عادلانهای را برای خود از داوطلبان از بسیاری از کشورهای مشابه جذب کردند.
جورج اورول یکی از کسانی بود که برای جمهوریخواهان مبارزه میکرد
یکی از مشهورترین داوطلبین، که برای “مبارزه با فاشیسم” آمد. اورول و همسرش پس از اصابت گلوله به گلو توسط یک تک تیرانداز، به سختی جان سالم به در بردند، اما پس از آن در جریان درگیریهای درون گروهی از سوی کمونیستها تهدید شدند. پس از فرار، ادای احترام به کاتالونیا/ Homage to Catalonia (1938) را نوشت و تجربیات خود را در جنگ شرح داد.
مذهب موضوع اصلی جنگ بود
قبل از جنگ، خشونتهای ضدمذهبی اتفاق افتاد. دولت جمهوریخواه یک ایدئولوژی سکولاریزه را ترویج کرد، که برای تعداد زیادی از اسپانیاییهای معتقد به شدت نگران کننده بود.
دستهای از احزاب مختلف و گاه متضاد ملیگرایان، هم با اعتقادات ضدکمونیستی و هم با اعتقادات کاتولیکشان اتحادهایی را تشکیل میدادند. این امر به تبلیغات بینالمللی سرایت کرد و واتیکان به همراه بسیاری از روشنفکران کاتولیک مانند اولین واو، کارل اشمیت و جی آر آر تالکین به طور پنهانی از آنها حمایت میکرد.
ناسیونالیستها توسط ژنرال فرانکو رهبری میشدند که با پیروزی آنها به حاکم تبدیل میشد

جنگ در 17 ژوئیه 1936 با یک کودتای نظامی در مراکش که توسط ژنرال خوزه سانجورجو (José Sanjurjo) برنامه ریزی شده بود آغاز شد؛ که حدود یک سوم کشور و همچنین مراکش را تصرف کرد. او در 20 ژوئیه در یک سانحه هوایی جان خود را از دست داد و فرانکو مسئولیت این اتفاق را بر عهده گرفت.
فرانکو برای تثبیت کنترل خود بر ارتش، 200 افسر ارشد وفادار به جمهوری را اعدام کرد! یکی از آنها پسرعمویش بود. پس از جنگ تا زمان مرگش در سال 1975 حاکم اسپانیا شد.
نبرد برونته (Battle of Brunete) یک درگیری سرنوشت ساز بود که در آن طرف بازنده با وجود 100 تانک شکست خورد.
پس از شکست اولیه، جمهوریخواهان حمله بزرگی را آغاز کردند و توانستند برونته را بگیرند. با این حال، استراتژی کلی شکست خورد و بنابراین حمله در اطراف Brunete متوقف شد. فرانکو ضدحملهای را آغاز کرد و توانست برونته را پس بگیرد. حدود 17000 ملی گرا و 23000 جمهوریخواه در این نبرد قربانی شدند.
اگرچه هیچ یک از طرفین نتوانستند مدعی یک پیروزی قاطعانه، روحیه جمهوریخواهان متزلزل شد و تجهیزات از دست رفت. ملیگراها توانستند یک ابتکار استراتژیک را دوباره به دست آورند.
تابلو گرنیکا پابلو پیکاسو بر اساس یک رویداد در طول جنگ بود

گرنیکا یک پایگاه اصلی جمهوریخواهان در شمال بود. در سال 1937 واحد کندور آلمانی شهر را بمباران کرد. از آنجایی که اکثر مردان در حال جنگ بودند، قربانیان عمدتاً زنان و کودکان بودند. پیکاسو این اتفاق را در نقاشی گرنیکا منعکس کرد.
تعداد تلفات از صد و پنجاه هزار تا ۱ میلیون نفر تخمین زده میشود
تعداد کشتهشدگان هنوز نامشخص و بحث برانگیز است. این جنگ هم بر جنگجویان و هم بر غیرنظامیان تلفات وارد کرد. به علاوه آمار تلفات غیرمستقیم ناشی از بیماری و سوء تغذیه، ناشناخته باقی مانده است. پس از این جربانات، دهها سال طول کشید تا اقتصاد اسپانیا بهبود یابد و اسپانیا تا دهه 1950 در انزوای سیاسی باقی مانده بود.
اگر علاقمند به تاریخ و همچنین سیاست اسپانیا یا سایر کشورهای اسپانیایی زبان هستید، میتوانید در سمینارها، کارگاهها و دورههای موسسه نگاه اندیشه ملل که توسط اساتید برجسته ارائه میشود، شرکت کنید. در صورت تمایل با ما تماس بگیرید.
ثبت ديدگاه