یک نسل قبل تر، در آمریکای لاتین از انقلاب ساندینیست های نیکاراگوئه الهام می گرفتند و با موسیقی سنتی کوبایی شعارهای انقلابی سر می دادند اما اکنون اوضاع به گونه ای دیگر در این منطقه پیش می رود.

اکنون در این کشور آمریکای مرکزی (نیکاراگوئه)، اوضاع متفاوت شده است. “دانیل اورتگا”، رئیس جمهور نیکاراگوئه که زمانی از او ارزش های انقلابی و چپگرایی را الهام می گرفتند، اکنون به فردی تبدیل شده که مردم کشورش در برابر تصمیماتش قیام می کنند و خواستار کناره گیری اش شده اند.

در وضعیت کنونی و بحرانی نیکاراگوئه، پیشنهادات مختلفی به اورتگا شده است. افرادی مثل “نیکولاس مادورو”، رئیس جمهور ونزوئلا و “اوو مورالس”، رئیس جمهور بولیوی از او و دولتش حمایت کرده اند اما در مقابل “خوزه موخیکا”، رئیس جمهور سابق اروگوئه  “دانیل اورتگا” را به استعفا دعوت کرده است.

نشست سائوپائولو که احزاب چپگرای آمریکای لاتین را دور هم جمع می کند و به تبادل نظر می نشاند، ماه گذشته در  کوبا برگزار شد. در بیانیه این نشست اعلام شد که کشور های حاضر از دولت اورتگا حمایت و اقدامات مداخله جویانه آمریکا و جبهه راست بین الملل را در ایجاد نا آرامی و ضربه به دولت محکوم می کنند. اما از سویی دیگر، حزب سوسیالیست شیلی اعلام کرد، دولت اورتگا باید به سرکوب خشونت آمیز مردم نیکاراگوئه پایان دهد.

پرفسور “خاویر کوررالس” (2)، استاد کالج آمهرست آمریکا در مصاحبه ای با بی بی سی اسپانیایی اذعان داشت که آنچه در این مدت مشاهده شده است، آن است که اورتگا در حال قطبی سازی چپگراها در آمریکای لاتین است؛ این روند حتی بیش تر از تاثیر مرگ “هوگو چاوز”، رئیس جمهور فقید ونزوئلا بر چپگرایی در این منطقه تاثیر گذار بوده است.

در پشت پرده پدیده قطبی سازی چپگرایی توضیحات مختلفی ذکر شده است که در ادامه به آن می پردازیم.

رویایی بخش بخش شده

بخشی از جبهه چپ آمریکای لاتین، اورتگا را عنوان یک مبارز انقلابی می شناسد که حکومت خانوادگی “آناستاسیو سونوسا” (3)، دیکتاتور نیکاراگوئه را در دهه 70 به زیر آورد و مقدمات تشکیل یک دولت دموکراتیک را نیز فراهم کرد. از سویی دیگر، گروهی نیز او را به عنوان یک مبارز در برابر سیاست های آمریکا می شناسند، زیرا توانست در دهه 80 بر مجموعه اقدامات مسلحانه گروهی موسوم به “کونترا” (4)، که از سوی آمریکا حمایت می شد، غلبه کند.

اما اکنون اورتگا متهم شده است که موج تظاهرات و اعتراضات مردمی را با خشونت پلیس پاسخ می دهد و تظاهر کنندگان را سرکوب می کند. از ماه آوریل امسال چیزی در حدود 300 نفر کشته شده اند که بیشتر آن ها جوان بودند.

موخیکا، که خود یکی از چریک های مبارز نیز بوده است، ماه گذشته در سنای اوروگوئه در سخنرانی اش گفت: «حس می کنم چیزی که روزگاری برای ما یک رویا بوده است، در حال از بین رفتن و تبدیل شدن به خودکامگی است، کسانی که دیروز به عنوان یک انقلابی شناخته می شدند ، هدفشان را از دست داده اند. در زندگی لحظاتی پیش می آید که باید بگوییم من می روم.»

“لئوناردو بوف” (5)، کشیش سابق برزیلی به عنوان یکی دیگر از متحدان ساندینیست ها در نامه ای گفت، آنچه امروز دولت نیکاراگوئه پیش گرفته است با رویای آزادی که برای آن تلاش می کرد، مغایرت دارد؛ در واقع نیکاراگوئه می تواند به مدلی محدود و مشابه حکومت دیکتاتور سابق خود بدل شود.

کوررالس معتقد است روند تغییر اورتگا آرام و سخت بوده است، اما اکنون در نقطه ای هستیم که چپگرایی بخش بندی شده است.

وی در ادامه می گوید، به غیر از سوسیال دموکرات ها که از او انتقاد و رادیکال هایی که حمایتش می کنند، بخشی از جناح چپ سیاسی آمریکای لاتین اورتگا را خیانتکار نیز می شمارند؛ زیرا او با صاحبان شرکت ها و کلیسای کاتولیک متحد شده بود، در حالی که کشیشش های این کلیسا بعد تر به حمایت از کودتاچی ها متهم شدند.

در حقیقت رئیس جمهور نیکاراگوئه از رهبران سیاسی چپگرا و به ویژه رهبران انقلابی قدیمی، پیش از ورود به بحران کنونی فاصله گرفته است، به همین سبب در داخل جنبش ساندینیست نیز واگرایی ایجاد شده است.

سوالی که اکنون به وجود می آید آن است که “مانوئل لوپز اوبرادور”، رئیس جمهور منتخب مکزیک، که به ظاهر چپگرا است، از ماه سپتامبر که کارش را شروع می کند، چه رویکردی را در قبال نیکاراگوئه اتخاذ خواهد کرد.

آنچه تا کنون در مکزیک دنبال شده است، به گونه ای است که “انریکه پنیا نیتو” رئیس جمهور کنونی این کشور، در سطح منطقه ای فعال بوده و اقدامات دولت را در خصوص مقابله با معترضان، محکوم کرده است. اما این در حالی است که “مارسلو ابرارد” (6)، وزیر خارجه آینده این کشور، بارها در خصوص کشورهایی به مانند ونزوئلا اعلام کرده است که در خصوص سیاست خارجی دولت آینده باید گفت که “این کشور به تصمیمات داخلی کشورها احترام می گذارد و مداخله ای در امور آن ها نمی کند.”

«محکم و استوار»

یکی از بزرگترین حمایت هایی که اورتگا در این مدت دریافت کرده است، از احزابی بود که در نشست سائوپائولو شرکت داشتند. در بیانیه ی این نشست آمده است: «اقدامات خصمانه و خلاف حقوق بشر را که جناح راست کودتاچی و تروریست نیکاراگوئه دنبال می کند، محکوم می کنیم.»

آن ها همچنین اعلام کردند که دولت اورتگا بر اساس حقوقی که دارد، می تواند از خودش دفاع کند.

در این نشست ” دیلما روسف ” رئیس جمهور سابق برزیل و نماینده حزب کارگر این کشور نیز حضور داشت. وی اعلام کرد، «در نیکاراگوئه نهادی دموکراتیک دایر شده است.»

“رائول کاسترو” رئیس جمهور سابق کوبا نیز هفته گذشته پشتیبانی خودش را از نیکاراگوئه اعلام کرد.

مادورو نیز روز شنبه به «برادرش» اورتگا و همسر او «روساریو موریو» (7)، معاون رئیس جمهور این کشور، سلام رساند و تاکید کرد، وضعیت کنونی با برنامه ریزی امپریالیست جهانی به وقوع پیوسته است.

مادورو در پیامش گفت: «ونزوئلا در کنار شماست. محکم و استوار (در برابر دشمن) با نیکاراگوئه ایستاده ایم.» او معتقداست در نیکاراگوئه همان برنامه ای پیاده شده است که از یک سال قبل در ونزوئلا دنبال می شود.

انتقادها از اورتگا درون جناح چپ آمریکای لاتین واکنش هایی در پی داشت. به عنوان مثال “دیوس دادو کابیو” (8)، رئیس مجلس موسسان ونزوئلا در پیامی نسبت به نامه موخیکا واکنش نشان داده و گفته است: «همه می توانند بروند و او هنوز فکر می کند که نامزد انتخابات اروگوئه است؛ مغرورها بیمارند.»

اما این در حالی است که به همان اندازه که از نیکاراگوئه انتقاد می شود، از ونزوئلا نیز انتقاد شده است.

به عنوان مثال “گوستاوو پترو” (9)، شبه نظامی کلمبیایی سابق در اظهار نظری گفته است، «ونزوئلا هم به مانند نیکاراگوئه بویی از سوسیالیسم نبرده، آنچه که رخ داده است تنها لفاظی های چپگرایی بوده است که در قرن بیستم بتوانند یک طبقه خاص جامعه را حاکم سازند.»

با این وجود وضعیت سیاسی ونزوئلا و نیکاراگوئه با هم متفاوت است و به همین سبب نظرات مختلفی را پیرامون این دو کشور منتشر می سازند.

باید در نظر داشت که چاوز، رهبر سیاسی و انقلابی ونزوئلا مرده است، این در حالی است که ساندینیست ها هنوز در نیکاراگوئه زنده هستند و فعالیت می کنند. کارشناسان نیز معتقند که ونزوئلا هیچ گاه به محبوبیت افسانه ای که ساندینیست ها در نیکاراگوئه تجربه کرده اند، نرسیده است.

در گذشته مردم نیکاراگوئه به چپگرایی علاقه بسیاری داشتند، اما اخیرا میزان محبوبیت آن کاهش یافته است.

  1. Gerardo Lissardy
  2. Javier Corrales
  3.  Anastasio Somoza Debayle
  4. Contra
  5. Leonardo Boff
  6. Marcelo Ebrard
  7. Rosario Murrio
  8. Diosdado Cabello
  9. Gustavo Petro