کمپانی آمریکایی یونایتد فروت شرکتی بود که اصطلاح جمهوری های موز در ایبروآمریکا را ابداع کرد و منافع خود را در سیاست داخلی تقریبا حدود ده کشور این منطقه تحمیل نمود.
ترجمه: مریم حق روستا، عضو هیات علمی دانشگاه تهران
پابلو نرودا نوشت که وقتی خدا جهان را آفرید و آن را بین شرکت های بزرگ چند ملیتی آمریکایی توزیع کرد ، “این شرکت میوه، آبدارترین را رزرو کرد، ساحل مرکزی سرزمین من، کمربند شیرین آمریکا”. و درست است که برای مدت یک قرن کمپانی آمریکایی یونایتد فروت با بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین چنان رفتار می کرد که گویی خدا خودش آنها را به او تحویل داده است تا هر کاری را که می خواهد با آنها انجام بدهد. این شرکت برای کشت طلای زرد خود، موز، از تهدید، بدرفتاری و کشتن دریغ نکرد. و اگر حکومتی علیه این وضعیت اعتراض می کرد، شرکت میوه به راحتی آن دولت را تغییر می داد.
اکنون که موز محبوب ترین میوه ی جهان است و سالانه ۱۰۰،۰۰۰ میلیون واحد مصرف می شود، به سختی می توان به یاد آورد که چندی پیش این یک محصول عجیب و ناشناخته در بیشتر کره زمین بود، محصولی که در ایالات متحده فقط در دسترس پولدارترین ها بود. اگر تیزهوشی یک جوان نیویورکی به نام مینور کوپر کیت نبود ممکن است همینطور ادامه می یافت.
جعل یک امپراتوری
در سال 1873، کیت در حال ساخت یک خط راه آهن در کاستاریکا بود و برای تأمین غذای کارگران خود به کاشت موز در امتداد مسیر راه آهن پرداخت. طولی نکشید که فهمید آن میوه های گرمسیری که برای او بسیار ارزان بودند وقتی به اسکله های نیویورک یا نیواورلئان می رسیدند ارزش آنها چند برابر می شد.
ده سال بعد، وی با دولت كاستاریكا در مورد واگذاری 325،000 هكتار از اراضی بكر و 20 سال معافیت مالیاتی مذاكره كرده بود. وی همچنین با خواهرزاده رئیس جمهور این کشور ازدواج کرده بود. در سال 1899، مینور کیت همراه با سایر کارآفرینان، کمپانی یونایتد فروت را تأسیس کرد. و بعد از مدتی در کشورهایی چون کاستاریکا، جامائیکا و پاناما حضور یافت، ولی به زودی به هندوراس وگوآتمالا و کمی بعد به کلمبیا، اکوادور، کوبا و جمهوری دومنیکن هم رسید و با توجه به این مسئله هشت پای آمریکای لاتین نام گرفت.
یونایتد فروت هزاران هزار هکتار از مزارع را تصرف کرد، که بعضا رایگان بود. در اوایل دهه 1930 ، 90٪ بازار جهانی موز را کنترل می کرد. با توجه به اینکه محصول موز این شرکت فسادپذیر بود، از زمان تاسیس 50 کشتی، به اصطلاح “ناوگان بزرگ سفید” ، برای حمل و نقل آن در خدمت بودند. در دهه های بعدی او به خرید کشتی های جدید ادامه داد.
یک مهمان ناخوانده (ناخوشایند)
از ابتدا، قسمت اساسی تجارت، حفظ دولت هایی در آمریکای لاتین بود که موز در آن کشورها رشد می کرد. در اوایل سال 1911، سام زمورای، سی ساله، که به تازگی وارد هندوراس شده بود و در نهایت رئیس کمپانی یونایتد فروت شد، پس از امتناع رئیس جمهور، میگل داویلا، از دادن برخی مزایا به به سام زامورای، وی برای سرنگونی رئیس جمهور، مزدورانی را اعزام و سازماندهی کرد.
هنگامی که یونایتد فروت موفق به رشوه دادن به حاکمان و یا اعمال کودتا برای برکناری آنها از قدرت نمی شد، می دانست که تقریباً همیشه می تواند روی حمایت دولت آمریکا حساب کند.
به عنوان مثال، در سال 1928، 25000 کارگر کلمبیایی این کمپانی، اعتصابی مبنی بر درخواست بهبود شرایط ضروری خود به راه انداختند. یک ماه بعد، واشنگتن دولت بوگوتا را به حمله نظامی تهدید کرد. پس از آن بود که مقامات کلمبیایی به ارتش دستور دادند تا به تجمعات اعتصاب کنندگان شلیک کنند و به این ترتیب “قتل عام کشاورزان مزارع موز” در تاریخ آمریکای لاتین ماندگار شد.
موز چیکیتا؛ چهره دوستانه یونایتد فروت در شمال
اگرچه یونایتد فروت به سرعت در آمریکای لاتین شهرت شومی پیدا کرد، اما برای مصرف کننده آمریکایی این شرکت نمای بسیار متفاوتی ارائه داد. از دهه 1920، این شرکت سرمایه زیادی را صرف تبلیغات می کند و قول می دهد که موزهای آن بیماری سلیاک، چاقی را درمان می کند، برای نوزادان ایده آل است … این شرکت چند ملیتی حتی دارای یک “بخش آموزش” است که گفت و گوهایی را در مدارس در مورد مزایای موز ترتیب می دهد و بروشورهایی هم در بین کودکان توزیع می کند.
در اواخر جنگ جهانی دوم، این کمپانی کارتون خود، با نام “Señorita Chiquita Banana” را تولید می کند. چند دهه بعد ، نام United Fruit که قبلاً در اثر سواستفاده های شرکت لکه دار شده بود ، به Chiquita تغییر نام داد.
تسلط بر داستان
تلاش زیاد روابط عمومی یونایتد فروت در بازار داخلی جنبه های نسبتاً تاریکی دارد. در دهه 1940، این شرکت چند ملیتی ادوارد برنایز را که به عنوان “پدر روابط عمومی” شناخته می شود استخدام کرد.
برنایز برادرزاده زیگموند فروید بود که در کودکی از وین به ایالات متحده مهاجرت کرد و از آموزه های عموی خود درباره ذهن انسان در راستای تکمیل تکنیک های تبلیغاتی استفاده کرد. در دوران حضور خود در یونایتد فروت، موفق ترین محصولی که وی تبلیغ کرد کودتا در آمریکای مرکزی بود.
در سال 1951، ژاکوبو آربنز بصورت کاملا دموکراتیک به عنوان رئیس جمهور گواتمالا انتخاب شد. رئیس جمهور یک سری اصلاحات ارضی را ارائه می دهد. دولت وی مصادره بخشی از زمین هایی که این شرکت چندملیتی بدون کشت در اختیار داشت را تصویب کرد و تعهد داد تا طبق ارزشی که شرکت این مزارع را در اظهارنامه های مالیاتی خود داشته جبران خسارت کند. یونایتد فروت مطالباتش را بسیار بیشتر از ارزش واقعی خواستار شد و در این مورد از حمایت دولت ایالات متحده برخوردار بود.
برنایز یک کمپین طراحی کرد تا آربانز را کمونیست بنامد و بگوید اصلاحات اراضی اعلام شده توسط وی “در مسکو تنظیم شده بود”. یونایتد فروت هزینه سفر روزنامه نگاران رسانه های بزرگی را به گوآتمالا می پرداخت و شهادت های نادرست مربوط به بمب گذاری، شورش های کمونیستی و مشاوران شوروی را سازماندهی می کرد. همچنین گزارش های بی نام توسط مراکز قدرت در واشنگتن در مورد “خطر کمونیسم در گواتمالا” پخش می کرد.
کودتا در سال 1954، انجام شد. در این کودتا، سازمان تازه متولد شده سیا آموزش یک ارتش کوچک کودتا را به فرماندهی سرهنگ کارلوس کاستیلو آرماس در نیکاراگوئه تأمین مالی می کند. وقتی کودتا پیروز شد و آربنز به تبعید رفت، رئیس جمهور جدید، کاستیلو، تمام اصلاحاتی را که به یونایتد فروت آسیب رسانده بود لغو می کند.
در گواتمالا، یونایتد فروت احتمالاً روابط خود را با دولت جمهوری خواه آیزنهاور بهبود بخشید. سیا کودتا را سازماندهی کرد در حالی که مدیر آن آلن دالس بود و وزیر خارجه آمریکا که مصادره این شرکت را محکوم کرد برادرش جان فوستر دالس بود. هر دو به عنوان مشاور در شرکت چند ملیتی موز کار کرده بودند.
نفوذ رو به زوال
از قضا، این موفقیت بزرگ برای یونایتد فروت آغاز زوال آن بود. تنها چند روز پس از کودتا، وزارت دادگستری آمریکا شرکت را به طور رسمی به نقض قوانین ضد انحصاری متهم کرد.
این اولین قدم در یک سفر طولانی قضایی است که باعث می شود این شرکت با تمرکز بیشتر روی تجارت توزیع، برخی از مزارع خود را در آمریکای لاتین رها کند. با این حال، شرکت از برخی رذایل قدیمی خود دست نکشید.
در ژانویه 1959 ، فیدل کاسترو پیروزمندانه وارد هاوانا می شود. گروه کوچکی از انقلابیون به دیکتاتوری باتیستا پایان می دهند که دوست خوب دولت ایالات متحده بود و چندین بار از 8000 هکتار زمین یونایتد فروت در کوبا بازدید کرده بود.
رهبر جدید نیز این شرکت را به خوبی می شناخت. آنخل کاسترو ، پدر مهاجر گالیسیایی فیدل، برای یونایتد فروت کار کرده بود و بخش عمده ای از دارایی خود را مدیون آن بود.